معنی فارسی handmaids
B2دستیاران زن که به عنوان مادران جاگزین برای تولید مثل در جوامع خاص استفاده می‌شوند.
Women serving as surrogates in a dystopian society where they are forced to bear children for elite families.
- noun
noun
معنی(noun):
A maid that waits at hand; a female servant or attendant.
example
معنی(example):
خدمتکاران لباس‌های قرمز به عنوان نماد نقش خود پوشیدند.
مثال:
The handmaids wore red dresses as a symbol of their role.
معنی(example):
در این داستان، خدمتکاران با چالش‌های زیادی مواجه شدند.
مثال:
In the story, the handmaids faced many challenges.
معنی فارسی کلمه handmaids
:
دستیاران زن که به عنوان مادران جاگزین برای تولید مثل در جوامع خاص استفاده می‌شوند.
