معنی فارسی handspoke
B1ابزاری دستی برای تنظیم یا برطرف کردن مشکلات در قسمتهای چرخ.
A hand tool used for adjusting spokes in a wheel.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک صحبت دستی برای سفت کردن چرخ استفاده کرد.
مثال:
He used a handspoke to tighten the wheel.
معنی(example):
صحبت دستی برای تنظیم لاستیکهای دوچرخه ضروری است.
مثال:
The handspoke is essential for adjusting the bicycle tires.
معنی فارسی کلمه handspoke
:
ابزاری دستی برای تنظیم یا برطرف کردن مشکلات در قسمتهای چرخ.