معنی فارسی hang-around
B1گردش کردن، ماندن در یک مکان بهطور غیررسمی و برای سرگرمی.
To spend time in a place or with someone in a relaxed way.
- VERB
example
معنی(example):
من دوست دارم در روزهای آفتابی در پارک بگردم.
مثال:
I like to hang around the park on sunny days.
معنی(example):
ما معمولاً در آخر هفتهها در خانههای یکدیگر میگردیم.
مثال:
We often hang around at each other's houses on weekends.
معنی فارسی کلمه hang-around
:
گردش کردن، ماندن در یک مکان بهطور غیررسمی و برای سرگرمی.