معنی فارسی hankered
B1هوس کردن به چیزی، تمایل قوی و شدید به چیزی داشتن.
To have a strong desire or craving for something.
- verb
verb
معنی(verb):
To crave, want or desire.
مثال:
If you hanker for chocolate, you'll like this fudge recipe.
example
معنی(example):
بعد از یک روز طولانی، او تشنه آرامش و سکوت بود.
مثال:
After a long day, he hankered for some peace and quiet.
معنی(example):
او تشنه سفر به کوهها بود.
مثال:
She hankered to travel to the mountains.
معنی فارسی کلمه hankered
:
هوس کردن به چیزی، تمایل قوی و شدید به چیزی داشتن.
