معنی فارسی hard-bitten

C1

دارای تجربه و سختی در زندگی، معمولاً به شخصی اطلاق می‌شود که به لحاظ روحی در برابر چالش‌ها مقاوم باشد.

Having a tough, cynical attitude due to difficult experiences.

adjective
معنی(adjective):

Callous and toughened by experience

example
معنی(example):

او کارآگاه سرسختی است که سال‌ها تجربه دارد.

مثال:

She is a hard-bitten detective with years of experience.

معنی(example):

رمان یک روزنامه‌نگار سرسخت را که در حال کشف حقیقت است، نشان می‌دهد.

مثال:

The novel features a hard-bitten journalist uncovering the truth.

معنی فارسی کلمه hard-bitten

: معنی hard-bitten به فارسی

دارای تجربه و سختی در زندگی، معمولاً به شخصی اطلاق می‌شود که به لحاظ روحی در برابر چالش‌ها مقاوم باشد.