معنی فارسی hard-hitting
B2تأثیرگذار و قوی، به ویژه در انتقاد یا توصیف واقعیتها.
Having a strong impact, especially in criticism or addressing serious issues.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Aggressively vigorous or forceful
example
معنی(example):
روزنامهنگار مقالهای سختگیرانه درباره فساد نوشت.
مثال:
The journalist wrote a hard-hitting article about corruption.
معنی(example):
مستند سختگیرانه همه را شوکه کرد.
مثال:
The hard-hitting documentary shocked everyone.
معنی فارسی کلمه hard-hitting
:
تأثیرگذار و قوی، به ویژه در انتقاد یا توصیف واقعیتها.
