معنی فارسی hardmouthed
B1سخت دهان، به معنای قدرت گاز گرفتن که ممکن است در نژادهای خاص سگها مشاهده شود.
A descriptive term for dogs having a strong or powerful bite.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نژاد سگ سخت دهان به خاطر گاز قویاش شناخته شده است.
مثال:
The hardmouthed breed of dog is known for its strong bite.
معنی(example):
آموزش یک سگ سخت دهان به تکنیکهای خاصی نیاز دارد.
مثال:
Training a hardmouthed dog requires special techniques.
معنی فارسی کلمه hardmouthed
:
سخت دهان، به معنای قدرت گاز گرفتن که ممکن است در نژادهای خاص سگها مشاهده شود.