معنی فارسی hardock

B2

تخته سنگ سخت، سنگی که معمولاً در سواحل یا مناطق دریایی یافت می‌شود.

A large and solid rock, often found on seashores.

example
معنی(example):

ما یک تخته سنگ بزرگ در کنار دریا پیدا کردیم.

مثال:

We found a large hardock on the seashore.

معنی(example):

تخته سنگ مکان مناسبی برای ماهیگیری فراهم آورد.

مثال:

The hardock provided a perfect spot for fishing.

معنی فارسی کلمه hardock

: معنی hardock به فارسی

تخته سنگ سخت، سنگی که معمولاً در سواحل یا مناطق دریایی یافت می‌شود.