معنی فارسی hardsalt
B2نمکی که بهطور خاص بهمنظور نگهداری مواد غذایی استفاده میشود.
A type of salt used for preservation, particularly in curing meats or fish.
- NOUN
example
معنی(example):
سرآشپز از نمک سخت برای نگهداری ماهی استفاده کرد.
مثال:
The chef used hardsalt to preserve the fish.
معنی(example):
نمک سخت معمولاً در روشهای سنتی نگهداری استفاده میشود.
مثال:
Hardsalt is often used in traditional curing methods.
معنی فارسی کلمه hardsalt
:
نمکی که بهطور خاص بهمنظور نگهداری مواد غذایی استفاده میشود.