معنی فارسی hardset
B1توافق و تصمیماتی که بهطور قطعی و بدون انعطاف اتخاذ شدهاند.
An agreement or decision that is firm and not subject to change.
- OTHER
example
معنی(example):
کمیته تصمیم گرفت که یک مهلت سخت برای ارسالها داشته باشد.
مثال:
The committee decided to have a hardset deadline for submissions.
معنی(example):
یک توافق سخت برای موفقیت پروژه ضروری است.
مثال:
A hardset agreement is necessary for the project's success.
معنی فارسی کلمه hardset
:
توافق و تصمیماتی که بهطور قطعی و بدون انعطاف اتخاذ شدهاند.