معنی فارسی hardstand

B2

منطقه‌ای با سطح سخت برای پارک خودروها یا ماشین‌آلات.

A solid, often paved area used for parking vehicles or machinery.

example
معنی(example):

وسایل نقلیه در منطقه‌ای از سخت‌کف که به‌خوبی نگهداری می‌شد پارک شدند.

مثال:

The vehicles were parked on a hardstand area that was well-maintained.

معنی(example):

یک سخت‌کف مدیریت ماشین‌آلات سنگین را آسان‌تر می‌کند.

مثال:

A hardstand makes it easier to manage heavy machinery.

معنی فارسی کلمه hardstand

: معنی hardstand به فارسی

منطقه‌ای با سطح سخت برای پارک خودروها یا ماشین‌آلات.