معنی فارسی hardpan
B2لایه‌ای سخت از خاک که معمولاً باعث محدودیت در رشد گیاهان می‌شود.
A dense layer of soil that restricts roots from penetrating further.
- noun
noun
معنی(noun):
A former lake, especially a lake that has dried and habitually remains dry, opposed to playas.
معنی(noun):
A distinct layer of soil that is largely impervious to water.
example
معنی(example):
مزرعه دارای لایه سخت بود که رشد ریشه‌ها را دشوار می‌کرد.
مثال:
The field had hardpan, making it difficult for roots to grow.
معنی(example):
کشاورزان باید لایه سخت را بشکنند تا زهکشی را بهبود بخشند.
مثال:
Farmers must break the hardpan to improve drainage.
معنی فارسی کلمه hardpan
:
لایه‌ای سخت از خاک که معمولاً باعث محدودیت در رشد گیاهان می‌شود.
