معنی فارسی hared

B1

سرعت گرفتن، به سرعت رفتن، به طور ویژه وقتی که به دنبال چیز یا کسی هستید.

To run away quickly or to move with great speed.

verb
معنی(verb):

To move swiftly.

معنی(verb):

To excite; to tease, or worry; to harry.

example
معنی(example):

او از سر و صدا فرار کرد.

مثال:

He hared away from the noise.

معنی(example):

او به خط پایان در مسابقه شتافت.

مثال:

She hared to the finish line in the race.

معنی فارسی کلمه hared

: معنی hared به فارسی

سرعت گرفتن، به سرعت رفتن، به طور ویژه وقتی که به دنبال چیز یا کسی هستید.