معنی فارسی haring
B1به سرعت رفتن، به طور خاص در شرایطی که به دنبال چیز خاصی هستید.
The act of moving quickly, typically used in a context that implies urgency.
- verb
verb
معنی(verb):
To move swiftly.
معنی(verb):
To excite; to tease, or worry; to harry.
example
معنی(example):
آنها در خیابان به سرعت میدویدند.
مثال:
They were haring down the street.
معنی(example):
با سرعت به سمت پارک، آنها به سرعت به پارک رسیدند.
مثال:
Haring along the path, they reached the park quickly.
معنی فارسی کلمه haring
:
به سرعت رفتن، به طور خاص در شرایطی که به دنبال چیز خاصی هستید.