معنی فارسی harmonisations

B2

هماهنگی‌ها، اقدامات یا فرآیندهای متعددی که برای یکسان‌سازی و بهینه‌سازی وضعیت‌ها یا اصول انجام می‌شوند.

Multiple processes or actions aimed at aligning policies, standards, or ideas.

noun
معنی(noun):

An act of harmonizing.

example
معنی(example):

در طول جلسه پیشنهادات مختلفی برای هماهنگی مطرح شد.

مثال:

Various harmonisations were proposed during the meeting.

معنی(example):

این پروژه شامل هماهنگی‌های زیادی از نقطه نظرات مختلف بود.

مثال:

The project included many harmonisations of different viewpoints.

معنی فارسی کلمه harmonisations

: معنی harmonisations به فارسی

هماهنگی‌ها، اقدامات یا فرآیندهای متعددی که برای یکسان‌سازی و بهینه‌سازی وضعیت‌ها یا اصول انجام می‌شوند.