معنی فارسی harpingly

B2

هارپی‌وار، اشاره به شیوه‌ای در بیان یا نوازندگی که نرم، ملودیک و قابل شنیدن است.

In a manner resembling the sound of a harp; melodically or sweetly.

example
معنی(example):

او قطعه را به صورت هارپی‌وار نواخت و انگشتانش بر روی سیم‌ها رقصیدند.

مثال:

She played the piece harpingly, her fingers dancing over the strings.

معنی(example):

او به طور هارپی‌وار صحبت کرد، با صدایی ملودیک که شنوندگان را مجذوب کرد.

مثال:

He spoke harpingly, with a melodic voice that captivated the listeners.

معنی فارسی کلمه harpingly

: معنی harpingly به فارسی

هارپی‌وار، اشاره به شیوه‌ای در بیان یا نوازندگی که نرم، ملودیک و قابل شنیدن است.