معنی فارسی harrowed
B2شخم زده، به معنای آماده شدن خاک برای کشت یا به حالت آشفته و تحت فشار بودن انسان.
Prepared (soil) for planting or feeling distressed and troubled (regarding a person).
- verb
verb
معنی(verb):
To drag a harrow over; to break up with a harrow.
معنی(verb):
To traumatize or disturb; to frighten or torment.
معنی(verb):
To break or tear, as if with a harrow; to wound; to lacerate; to torment or distress; to vex.
example
معنی(example):
زمین شخم‌زده برای محصولات جدید آماده بود.
مثال:
The harrowed field was ready for the new crops.
معنی(example):
بعد از هفته پر استرس، او به نظر شخم‌زده می‌رسید.
مثال:
He looked harrowed after the stressful week.
معنی فارسی کلمه harrowed
:
شخم زده، به معنای آماده شدن خاک برای کشت یا به حالت آشفته و تحت فشار بودن انسان.
