معنی فارسی hastiness
B2عمل یا حالت سریع و بیفکری، که نتیجههای ناخواسته را در پی دارد.
The quality of being hasty; a tendency to act quickly without careful consideration.
- NOUN
example
معنی(example):
شتابزدگی او باعث شد تا تصمیم بدی بگیرد.
مثال:
His hastiness led him to make a poor decision.
معنی(example):
شتابزدگی معمولاً در مسائل مهم مورد پشیمانی قرار میگیرد.
مثال:
Hastiness is often regretted in important matters.
معنی فارسی کلمه hastiness
:
عمل یا حالت سریع و بیفکری، که نتیجههای ناخواسته را در پی دارد.