معنی فارسی hatchable

B1

قابل جوجه‌درآمدن، به تخم‌هایی اطلاق می‌شود که پتانسیل تبدیل شدن به جوجه را دارند.

Capable of hatching; able to produce live young.

example
معنی(example):

این تخم‌های بارور شده در مدت 21 روز جوجه‌دار می‌شوند.

مثال:

These fertilized eggs are hatchable within 21 days.

معنی(example):

فقط چند گونه در زمستان تخم‌های جوجه‌دار دارند.

مثال:

Only a few species have hatchable eggs in winter.

معنی فارسی کلمه hatchable

: معنی hatchable به فارسی

قابل جوجه‌درآمدن، به تخم‌هایی اطلاق می‌شود که پتانسیل تبدیل شدن به جوجه را دارند.