معنی فارسی hauntingly

B2

به طرز عمیق و ماندگار احساساتی را به وجود می‌آورد.

In a way that evokes strong emotional responses; often eerie or uncanny.

adverb
معنی(adverb):

In a haunting manner.

example
معنی(example):

او آوازهایی تسخیرکننده و زیبا می‌خواند.

مثال:

She sings hauntingly beautiful songs.

معنی(example):

منظره به طرز تسخیرکننده‌ای آرام بود.

مثال:

The landscape was hauntingly serene.

معنی فارسی کلمه hauntingly

: معنی hauntingly به فارسی

به طرز عمیق و ماندگار احساساتی را به وجود می‌آورد.