معنی فارسی haurient

B1

صفتی برای توصیف مایع یا جریانی که به طرز صحیح و قابل مشاهده‌ای در حال حرکت است.

Describing a state of flowing or running water.

adjective
معنی(adjective):

Of a fish, etc.: in a vertical orientation, with its head up (to chief) and tail down (to base).

مثال:

three salmon hauriant

example
معنی(example):

رودخانه هوریانت به سرعت جریان دارد.

مثال:

The haurient river flows rapidly.

معنی(example):

آب در جوی هوریانت به صدا درمی‌آید.

مثال:

The water is heard in the haurient stream.

معنی فارسی کلمه haurient

: معنی haurient به فارسی

صفتی برای توصیف مایع یا جریانی که به طرز صحیح و قابل مشاهده‌ای در حال حرکت است.