معنی فارسی have had one's chips

B2

عبارتی است به معنی اینکه فرصتی برای نجات یا بهبود وجود ندارد.

A phrase indicating that one's situation is hopeless or irreparable.

verb
معنی(verb):

To be dead or finished.

example
معنی(example):

بعد از آن اشتباه، احساس می‌کنم که دیگر چیزی ندارم.

مثال:

After that mistake, I feel like I have had my chips.

معنی(example):

اگر به سلامتی‌تان ادامه ندهید، دیگر هیچ چیزی نخواهید داشت.

مثال:

If you keep ignoring your health, you will have had your chips.

معنی فارسی کلمه have had one's chips

:

عبارتی است به معنی اینکه فرصتی برای نجات یا بهبود وجود ندارد.