معنی فارسی have something to oneself

B1

داشتن چیزی به تنهایی و بدون اشتراک گذاری با دیگران.

To have something exclusively for one’s personal use.

example
معنی(example):

او از داشتن تمام خانه برای خودش در آخر هفته‌ها لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys having the entire house to herself on weekends.

معنی(example):

پس از مهمانی، بالاخره اتاق برای خودم بود.

مثال:

After the party, I finally had the room to myself.

معنی فارسی کلمه have something to oneself

: معنی have something to oneself به فارسی

داشتن چیزی به تنهایی و بدون اشتراک گذاری با دیگران.