معنی فارسی have the neck to do something

B2

جرأت یا جسارت انجام کاری، معمولا در شرایطی غیرمعمول.

To have the audacity or boldness to do something.

example
معنی(example):

او جرات درخواست افزایش حقوق را بعد از دیر آمدن دارد.

مثال:

He has the neck to ask for a raise after being late.

معنی(example):

او جرات کرد تصمیم رئیس را به چالش بکشد.

مثال:

She had the neck to challenge the boss's decision.

معنی فارسی کلمه have the neck to do something

: معنی have the neck to do something به فارسی

جرأت یا جسارت انجام کاری، معمولا در شرایطی غیرمعمول.