معنی فارسی hawiya
B2مدرکی که هویت فرد را مشخص میکند.
An identification document.
- NOUN
example
معنی(example):
هویتنامه هویتش را مشخص کرد.
مثال:
The hawiya specified her identity.
معنی(example):
در برخی کشورها، هویتنامه برای شناسایی ضروری است.
مثال:
In some countries, a hawiya is essential for identification.
معنی فارسی کلمه hawiya
:
مدرکی که هویت فرد را مشخص میکند.