معنی فارسی hawkishly
B2به شکلی تیزبین یا با نیت تهاجمی توصیف میشود؛ اغلب در شرایط رقیب.
In a manner that is aggressive or competitive, demonstrating alertness and readiness.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نگاهی تیزبین به رقابت نگاه کرد.
مثال:
He looked at the competition hawkishly.
معنی(example):
او به موضوع به طور تیزبینانهای نزدیک شد و آماده بود تا مسئولیت را بر عهده بگیرد.
مثال:
She approached the issue hawkishly, ready to take charge.
معنی فارسی کلمه hawkishly
:
به شکلی تیزبین یا با نیت تهاجمی توصیف میشود؛ اغلب در شرایط رقیب.