معنی فارسی head-splitting
B2به شدت آزاردهنده، در مورد درد یا صدا مورد استفاده قرار میگیرد.
Extremely intense or painful, often used to describe headaches or overwhelming noise.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
من سردرد شدیدی دارم.
مثال:
I have a head-splitting headache.
معنی(example):
سر و صدای اتاق به شدت آزاردهنده بود.
مثال:
The noise in the room was head-splitting.
معنی فارسی کلمه head-splitting
:
به شدت آزاردهنده، در مورد درد یا صدا مورد استفاده قرار میگیرد.