معنی فارسی headachier
B1شکلی مقایسهای از واژه ‘headachy’ به معنی احساس بیشتری از سردرد.
The comparative form of headachy, indicating a greater degree of headache discomfort.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بعد از اینکه صبحانه را رد کرد، او بیشتر از معمول احساس سردرد کرد.
مثال:
After skipping breakfast, he felt headachier than usual.
معنی(example):
سر و صدا او را در طول روز بیشتر احساس سردرد کرد.
مثال:
The noise made her feel headachier as the day went on.
معنی فارسی کلمه headachier
:
شکلی مقایسهای از واژه ‘headachy’ به معنی احساس بیشتری از سردرد.