معنی فارسی headful

B2

مجموعه‌ای از اطلاعات یا احساسات در ذهن، به ویژه به صورت مثبت و پربار.

Full of thoughts, ideas, or knowledge; often used to imply a rich source of inspiration.

example
معنی(example):

او مجموعه‌ای از ایده‌های خلاقانه برای پروژه ارائه داد.

مثال:

He gave a headful of creative ideas for the project.

معنی(example):

با مجموعه‌ای از خاطرات، او به یادآوری دوران کودکی خود پرداخت.

مثال:

With a headful of memories, she reminisced about her childhood.

معنی فارسی کلمه headful

: معنی headful به فارسی

مجموعه‌ای از اطلاعات یا احساسات در ذهن، به ویژه به صورت مثبت و پربار.