معنی فارسی headmark
B1نشانهای که برای نشان دادن کیفیت یا دستاوردها در نظر گرفته میشود.
A mark or sign indicating achievement or quality.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشآموز به خاطر عملکرد عالیاش، نشان برتر دریافت کرد.
مثال:
The student received a headmark for his excellent performance.
معنی(example):
معلمان معمولاً از نشانهای برتر برای نشان دادن دستاوردها استفاده میکنند.
مثال:
Teachers often use headmarks to indicate achievements.
معنی فارسی کلمه headmark
:
نشانهای که برای نشان دادن کیفیت یا دستاوردها در نظر گرفته میشود.