معنی فارسی headlongwise
B1به معنای به طرز شتابزده و ناخودآگاه.
In a sudden, reckless way.
- ADVERB
example
معنی(example):
گربه بهطور شتابزده به درختچهها پرید.
مثال:
The cat jumped headlongwise into the bushes.
معنی(example):
او بهطور شتابزده در اتاق حرکت کرد.
مثال:
He moved headlongwise across the room.
معنی فارسی کلمه headlongwise
:
به معنای به طرز شتابزده و ناخودآگاه.