معنی فارسی headmistress
B2به معنی مدیر زن یک مدرسه.
The female principal of a school.
- noun
noun
معنی(noun):
A female school principal.
example
معنی(example):
سرپرست مدرسه در جلسه سخنرانی کرد.
مثال:
The headmistress gave a speech at the assembly.
معنی(example):
او بیش از ده سال است که سرپرست مدرسه است.
مثال:
She has been the headmistress for over ten years.
معنی فارسی کلمه headmistress
:
به معنی مدیر زن یک مدرسه.
