معنی فارسی headpin

B2

در بولینگ، اولین پیچی که باید زده شود و همواره برای بدست آوردن امتیاز در اولویت است.

The first pin in a set that a bowler aims to knock down.

example
معنی(example):

او به سرپیچ هدف گرفت تا در بولینگ یک ضربه کامل بزند.

مثال:

She aimed for the headpin to get a strike in bowling.

معنی(example):

سرپیچ اولین پیچی است که باید سقوط کند.

مثال:

The headpin is the first pin that must be knocked down.

معنی فارسی کلمه headpin

: معنی headpin به فارسی

در بولینگ، اولین پیچی که باید زده شود و همواره برای بدست آوردن امتیاز در اولویت است.