معنی فارسی headreach
B1منطقهای از رودخانه یا آب که تأثیراتی از سرریز یا منبع آب در آن وجود دارد.
An area of a river or water body where influences from a head or water source are observed.
- NOUN
example
معنی(example):
سرورسانه به تعیین سطح آب رودخانه کمک میکند.
مثال:
The headreach helps determine the river's water level.
معنی(example):
اندازهگیری سررسانه برای بررسی بسیار مهم بود.
مثال:
Measuring the headreach was crucial for the survey.
معنی فارسی کلمه headreach
:
منطقهای از رودخانه یا آب که تأثیراتی از سرریز یا منبع آب در آن وجود دارد.