معنی فارسی headwark

B1

پوشش یا سازه‌ای که در بالای یک در یا ورودی قرار می‌گیرد.

The structure or ornamentation above a doorway or entrance.

example
معنی(example):

سردر با کنده‌کاری‌های پیچیده تزئین شده بود.

مثال:

The headwark was decorated with intricate carvings.

معنی(example):

آنها به سردر ساختمان قدیمی که اهمیت تاریخی آن را نشان می‌دهد، تحسین کردند.

مثال:

They admired the headwark of the old building, showcasing its historical significance.

معنی فارسی کلمه headwark

: معنی headwark به فارسی

پوشش یا سازه‌ای که در بالای یک در یا ورودی قرار می‌گیرد.