معنی فارسی heartlessly

B2

بی‌رحمانه، بدون احساس empathy یا دلسوزی، به طور سرد و غیرمحسوس.

In a manner that shows no compassion or care; callously.

example
معنی(example):

او با بی‌رحمی درباره وضعیت صحبت کرد.

مثال:

He spoke heartlessly about the situation.

معنی(example):

او بی‌رحمانه احساسات او را نادیده گرفت.

مثال:

She heartlessly dismissed his feelings.

معنی فارسی کلمه heartlessly

: معنی heartlessly به فارسی

بی‌رحمانه، بدون احساس empathy یا دلسوزی، به طور سرد و غیرمحسوس.