معنی فارسی heartiness

B2

شادابی، احساس یا نوعی رفتار که نشان دهنده‌ی سلامتی و زندگی است.

The quality of being hearty; warmth, genuineness, or vigor.

example
معنی(example):

خنده‌ی او به خاطر شادابی‌اش مسری بود.

مثال:

The heartiness of her laugh was contagious.

معنی(example):

او با چنین شادابی به ما سلام کرد که احساس خوبی به ما داد.

مثال:

He greeted us with such heartiness it made us feel welcome.

معنی فارسی کلمه heartiness

: معنی heartiness به فارسی

شادابی، احساس یا نوعی رفتار که نشان دهنده‌ی سلامتی و زندگی است.