معنی فارسی hearts-blood
C1خون دل، به معنای نزدیکی و وابستگی عمیق به کسی، به ویژه اعضای خانواده.
A term used to denote deep love and connection, especially with family members.
- NOUN
example
معنی(example):
او فرزندانش را خون دلش میدانست.
مثال:
He considered his children to be his hearts-blood.
معنی(example):
پیوند بین آنها خون دل بود، زیرا همه چیز را با هم به اشتراک میگذاشتند.
مثال:
The bond between them was hearts-blood, as they shared everything.
معنی فارسی کلمه hearts-blood
:
خون دل، به معنای نزدیکی و وابستگی عمیق به کسی، به ویژه اعضای خانواده.