معنی فارسی heathenized
B1به حالت بیخود و بدون پیروی از ارزشهای دینی تبدیلشده.
Made heathen; having adopted heathen beliefs or practices.
- VERB
example
معنی(example):
این قبیله در طول نسلها بیخودگرایی شده بود.
مثال:
The tribe had been heathenized over generations.
معنی(example):
بسیاری از شیوههای باستانی به وسیله نفوذهای خارجی بیخودگرایی شده بودند.
مثال:
Many ancient practices were heathenized by outside influences.
معنی فارسی کلمه heathenized
:
به حالت بیخود و بدون پیروی از ارزشهای دینی تبدیلشده.