معنی فارسی heavenless

B1

فاقد بهشت، احساس کمبود زیبایی و آرامش.

Lacking heaven; characterized by sorrow or a sense of emptiness.

example
معنی(example):

او پس از از دست دادن بهترین دوستش احساس بی‌بهشتی کرد.

مثال:

He felt heavenless after losing his best friend.

معنی(example):

طرح داستان بی‌بهشت و تاریک بود.

مثال:

The plot of the story was heavenless and bleak.

معنی فارسی کلمه heavenless

: معنی heavenless به فارسی

فاقد بهشت، احساس کمبود زیبایی و آرامش.