معنی فارسی hebetating
B1فرآیند کمهوش شدن، ناتوان شدن در تمرکز.
The act of becoming less alert or sharp.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول بحث کمهوش شده بود.
مثال:
She was hebetating during the discussion.
معنی(example):
او در حین مطالعه متوجه شد که کمهوش شده است.
مثال:
He found himself hebetating while studying.
معنی فارسی کلمه hebetating
:
فرآیند کمهوش شدن، ناتوان شدن در تمرکز.