معنی فارسی hectically
B1به طور شلوغ، به شیوهای که با سرعت و بینظمی انجام میشود.
In a very busy, disorganized, or frantic manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او توانست کارش را به طور شلوغ و سریع تمام کند.
مثال:
She managed to complete her work hectically.
معنی(example):
آنها در زمان اضطرار به طور شلوغ صحبت کردند.
مثال:
They spoke hectically during the emergency.
معنی فارسی کلمه hectically
:
به طور شلوغ، به شیوهای که با سرعت و بینظمی انجام میشود.