معنی فارسی heelstrap
A2بند یا نوار که به پاشنه پا متصل میشود تا پاشنه را در مکان خود نگه دارد.
A strap or belt that secures the heel of the foot in footwear.
- NOUN
example
معنی(example):
بند پاشنهام در صندل من پاره شد.
مثال:
The heelstrap on my sandal broke.
معنی(example):
او بند پاشنه را برای تناسب بهتر تنظیم کرد.
مثال:
She adjusted the heelstrap for a better fit.
معنی فارسی کلمه heelstrap
:
بند یا نوار که به پاشنه پا متصل میشود تا پاشنه را در مکان خود نگه دارد.