معنی فارسی helicopting

B1

برای فرایند هلیکوپتر کردن، به ویژه در زمان حال.

The act of flying in a helicopter, typically indicating ongoing action.

example
معنی(example):

آنها در حال هلیکوپتر کردن دور شهر برای یک دیدگاه توریستی هستند.

مثال:

They are helicopting around the city for a tourist view.

معنی(example):

هلیکوپتر کردن بر فراز خط ساحلی چشم‌اندازهای فوق‌العاده‌ای ارائه می‌دهد.

مثال:

Helicopting over the coastline offers stunning views.

معنی فارسی کلمه helicopting

: معنی helicopting به فارسی

برای فرایند هلیکوپتر کردن، به ویژه در زمان حال.