معنی فارسی hellenian
B2مربوط به فرهنگ یا تمدن یونانی، به ویژه در دوران باستان.
Relating to the culture or civilization of ancient Greece.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرهنگ هلنی بر بسیاری از هنرها تأثیر گذاشته است.
مثال:
The Hellenian culture has influenced many art forms.
معنی(example):
مطالعات او بر روی فلسفه هلنی تمرکز دارد.
مثال:
Her studies focus on Hellenian philosophy.
معنی فارسی کلمه hellenian
:
مربوط به فرهنگ یا تمدن یونانی، به ویژه در دوران باستان.