معنی فارسی helmeting
B1عمل استفاده از کلاه ایمنی، به ویژه در فعالیتهای ورزشی یا خطرناک.
The act of wearing a helmet for safety purposes.
- VERB
example
معنی(example):
استفاده از کلاه ایمنی در حین دوچرخهسواری برای ایمنی مهم است.
مثال:
Helmeting is important for safety during cycling.
معنی(example):
استفاده از کلاه ایمنی یک عادت است که بسیاری از ورزشکاران دنبال میکنند.
مثال:
Helmeting is a practice many athletes follow.
معنی فارسی کلمه helmeting
:
عمل استفاده از کلاه ایمنی، به ویژه در فعالیتهای ورزشی یا خطرناک.