معنی فارسی hematherapy

B1

هماتراپی، درمانی برای اختلالات خونی و مشکلات مرتبط با آن.

A therapeutic approach for treating blood disorders.

example
معنی(example):

هماتراپی برای درمان اختلالات خونی مختلف استفاده می‌شود.

مثال:

Hematherapy is used to treat various blood disorders.

معنی(example):

بسیاری از بیماران از درمان‌های هماتراپی بهره‌مند می‌شوند.

مثال:

Many patients benefit from hematherapy treatments.

معنی فارسی کلمه hematherapy

: معنی hematherapy به فارسی

هماتراپی، درمانی برای اختلالات خونی و مشکلات مرتبط با آن.