معنی فارسی hemathermal
B2موجوداتی که میتوانند دمای بدن خود را به طور داخلی تنظیم کنند.
An organism that can regulate its body temperature internally.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این موجود هماترمال میتواند دمای بدن خود را تنظیم کند.
مثال:
The hemathermal organism can regulate its body temperature.
معنی(example):
هماترمال بودن به برخی از حیوانات اجازه میدهد که در دماهای شدید процرف کنیم.
مثال:
Being hemathermal allows some animals to thrive in extreme temperatures.
معنی فارسی کلمه hemathermal
:
موجوداتی که میتوانند دمای بدن خود را به طور داخلی تنظیم کنند.