معنی فارسی hemianoptic
B2همیآنوپتیک، وضعیتی که در آن یک نیمه از میدان بینایی تحت تأثیر قرار میگیرد.
Referring to the loss of vision in one-half of the visual field.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
از دست دادن بینایی همیآنوپتیک توسط چشم پزشک تأیید شد.
مثال:
The hemianoptic loss of vision was confirmed by the eye doctor.
معنی(example):
شرایط همیآنوپتیک او باعث مشکلاتی در حین رانندگی میشد.
مثال:
Her hemianoptic condition was causing difficulties while driving.
معنی فارسی کلمه hemianoptic
:
همیآنوپتیک، وضعیتی که در آن یک نیمه از میدان بینایی تحت تأثیر قرار میگیرد.