معنی فارسی hemianosmia
B1همیآنوکمی، عدم توانایی در تشخیص بو در یک طرف بینی.
A condition where there is a loss of the sense of smell on one side.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از تصادف، او همیآنوکمی را توسعه داد و نمیتوانست چیزی را در یک سمت بو کند.
مثال:
After the accident, he developed hemianosmia and could not smell anything on one side.
معنی(example):
همیآنوکمی میتواند بعد از آسیب به سر که بر عصب بویایی تأثیر میگذارد، رخ دهد.
مثال:
Hemianosmia can occur after a head injury affecting the olfactory nerve.
معنی فارسی کلمه hemianosmia
:
همیآنوکمی، عدم توانایی در تشخیص بو در یک طرف بینی.